قصه هاي زندگي پيامبر گرامي اسلام (ص)

آمار مطالب

کل مطالب : 200
کل نظرات : 33

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 31
باردید دیروز : 30
بازدید هفته : 237
بازدید ماه : 235
بازدید سال : 2242
بازدید کلی : 29305


فال حافظ

کد متحرک کردن عنوان وب

Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت

کد حرکت متن دنبال موس حدیث موضوعی

http://uploadboy.com/free12802.html

آخرین مطالب مسجدنما

↑ شما هم کدش را داشته باشید

تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : محمدمهدی
تاریخ : 19 دی 1391
نظرات

كمك دهندگان آسماني

آخرین رسول الهى ، حضرت محمّد بن عبداللّه صلّى اللّه علیه و آله ، در آخرین روزهاى عمر پر برکت خود، خلیفه اش امیرالمؤ منین علىّ بن ابى طالب (ع) را کنار بستر خویش خواند و پس از توصیه هایى پیرامون مسائل مهمّ در امور مختلف ، فرمود:

یا علىّ! تنها کسى که مرا غسل مى دهد تو هستى .

حضرت علىّ بن ابى طالب (ع) اظهار داشت : فدایت گردم ! آیا من به تنهائى توان غسل دادن جسد مطهّر شما را دارم ؟
رسول خدا (ص) فرمود: جبرئیل (ع) مرا به این موضوع دستور داد و او هم از خداوند متعال چنین دستورى را گرفته بود.
حضرت علىّ (ع) اظهار داشت : یا رسول اللّه ! چنانچه به تنهائى توان غسل شما را نداشتم ، آیا مجاز هستم که از شخص دیگرى کمک بگیرم ؟
در این موقع جبرئیل (ع) به پیامبر خاتم خطاب کرد: اى محمّد! به علىّ بفرما: که خدایت تو را سلام مى رساند و دستور مى دهد: خودت باید پسر عمویت رسول خدا را غسل دهى .
و این سنّت الهى است که پیغمبر را فقط خلیفه او غسل مى دهد.
پس از آن پیغمبر خدا (ص) فرمود: اى علىّ! توجّه داشته باش که تو تنها نخواهى بود؛ زیرا کمک دهندگانى از طرف خداوند رحمان خواهند آمد تا تو را در غسل من یارى نمایند و آن ها بهترین یار و یاور مى باشند.
حضرت علىّ (ع) سؤ ال نمود: یا رسول اللّه ! فدایت گردم ! آن نیروهائى که مرا در این امر کمک مى نمایند، چه کسانى هستند؟
پاسخ داد: جبرئیل ، میکائیل ، اسرافیل ، ملک الموت ، اسماعیلِ ماءمور بر آسمان دنیا، ایشان در غسل من ، تو را کمک خواهند نمود.
پس در این هنگام ، حضرت علىّ (ع) جهت تواضع در پیشگاه مقدّس الهى ، سر به سجده نهاد و عرضه داشت :
((الحمد للّه الّذى جعل لى اءعوانا و إ خوانا، هم امناء اللّه تعالى ))
یعنى ، شکر و سپاس خداوندى را که براى من در غسل پیامبرش یارانى مى فرستد که امینان عرش اویند.

منبع:
مستدرک الوسائل  ج ۲.   

پرهيز از امتياز طلبي

پیامبر اکرم صلى اللّه علیه و آله با عده اى از اصحاب خود به سفر رفته بودند. حضرت در بین راه دستور داد گوسفندى را ذبح کنند و غذایى تهیه نمایند. مردى گفت : کشتن گوسفند با من باشد، دیگرى گفت : پوست کندن آن با من باشد سو مى گفت : پختن آن را من به عهده مى گیرم . پیامبر صلى اللّه علیه و آله فرمود: من هم هیزم آن را آماده مى کنم .
اصحاب گفتند: با رسول اللّه ! پدران و مادران ما فداى شما باد، خود را به زحمت نیندازید، ما خود هیزم را جمع آورى خواهیم کرد.
حضرت فرمود: مى دانم که شما این کار را براى من انجام مى دهید اما خداى عز و جل نمى پسندد که بنده اش خود را از اصحابش ممتاز کند آنگاه برخاست و براى آنها هیزم جمع آورى کرد. 

پرهيز از غضب

مردى به پیامبرصلى اللّه علیه و آله عرض کرد یا رسول اللّه ! مرا تعلیم ده !

حضرت فرمود: برو و غضب نکن .
آن مرد گفت : همین مرا بس است و به جانب قبیله خود رفت . ناگهان در میان طایفه اش جنگى در گرفت و مسلحانه در برابر یکدیگر صف کشیدند. آن مرد هم که وضعیت جنگى را مشاهده کرده مسلح شد و در صف جنگاوران ایستاد. آنگاه سخن پیامبر صلى اللّه علیه و آله را بیاد آورد که به او فرمود: غضب نکن . اسلحه را کنار گذارد و به نزد مخالفین قوم خود رفت و گفت : اى مردم هر جراحت و قتل و زدن بى نشانه اى که در افراد شما به عهده من باشد و خونبهاى آن را مى پردازم .
مخالفین که براى سخنان صلح طلبانه را از او شنیدند گفتند: ما این جریمه را نمى خواهیم . براى شما باشد زیرا ما از شما به این جریمه سزاوارتریم . آنگاه با یکدیگر صلح کردند و با آن کینه از میان رفت . 

خوش برخوردي

مردى به پیامبر صلى اللّه علیه و آله عرض کرد یا رسول اللّه من اقوامى دارم که با آنها صله ارحام مى کنم اما آنها با من قطع رابطه کرده اند. من به آنها احسان مى کنم اما آنها با من بدرفتارى مى کنند، من بر بدیهاى آنها حلم مى ورزم اما آنها بر من جهالت مى کنند.
حضرت فرمود: اگر آن گونه باشد که تو مى گوئى گویا رنج و ناراحتى که از برخورد خوب تو به آنها مى رسد دردناکتر است و تا تو در چنین حالى باشى خداوند پشتیبان تو خواهد بود.  

ميهمان سرزده

از اهل مدینه ، پیامبر صلى اللّه علیه و آله و پنج نفر از اصحاب او را به غذائى که آماده کرده بودند دعوت نمودند. حضرت دعوت آنها را پذیرفت اما وقتى به منزل میزبان مى رفتند در بین راه یک نفر دیگر که دعوت نشده بود به آنها گروید. وقتى به منزل نزدیک شدند پیامبر صلى اللّه علیه و آله به او گفت : آنها تو را دعوت نکرده اند همین جا بنشین تا من با آنها صحبت کنم و همراهى تو را، با آنها در میان گذارم و اجازه ورودت را بگیرم .  

احترام به والدين

مردى به محضر رسول اکرم صلى اللّه علیه و آله مشرف مى گردد و عرض کرد: یا رسول اللّه به چه کسى نیکى کنم ؟
پیامبر صلى اللّه علیه و آله فرمود: به مادرت .
دوباره سوال کرد سپس به چه کسى نیکى کنم ؟
حضرت فرمود: به مادرت .
بار دیگر سوال کرد سپس به چه کسى نیکى کنم ؟
حضرت فرمود: به مادرت .
بار چهارم سوال کرد آنگاه به چه کسى نیکى کنم ؟
پیامبر صلى اللّه علیه و آله فرمود: به پدرت .



تعداد بازدید از این مطلب: 550
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








به وبلاگ ما خوش آمدید کانون فرهنگی هنری شهدای ثارالله - شهرستان بروجرد تلفن :06642465900


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود